خرمن جای

لغت نامه دهخدا

خرمن جای. [ خ ِ / خ َ م َ ] ( اِ مرکب ) خرمنگاه. جایی که در آنجا خرمن جمع می کنند. مداسة. ( منتهی الارب ). اجران؛ گرد آوردن خرما را در خرمن جای. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

خرمنگاه جایی که در آنجا خرمن جمع می کنند مداسه.

جمله سازی با خرمن جای

گاه اظهار کرم از خرمن احسان او مور جای جو بمنزلگاه خود جوهر کشید
جای حاصل آرزوی تشنه خرمن کرده ایم قطره باران ابر ناامیدی ها دل است
آثار دیگری چون دروازه بزرگ (به گویش محلی:دروازه گوتو)، باغ بزرگ (به گویش محلی:باغ گوتو) و تنها برج به جای مانده از چهار برج اطراف قلعه که هنوز هم پابرجاست،برای اهل فرهنگ و هنر و تمدن و عبرت،خودنمایی می کند.در این روستا باغستان‌هایی بزرگ، متشکل از باغ‌های روستائیان قرار دارد، باغستان‌هایی چون:سلطان آباد، سر آب باغ، رضاآباد( رز آباد)، ترتی (به ضمه خواندن تاء اول)، خرمن جا و…
عشقم هنوز جای به گلخن نداده است برقم هنوز بوسه به خرمن نداده است