حقیقت عرفی

حقیقت عرفی به معنای وضع یک لفظ برای مفهوم خاصی توسط عرف و جامعه اطلاق می‌شود. زمانی که یک لفظ در نظر عرف به معنای خاصی حقیقت پیدا کند، به آن حقیقت عرفی می‌گویند. به عبارت دیگر، لفظی که در عرف برای یک مفهوم خاص تعیین شده باشد، حقیقت عرفی نامیده می‌شود. به عنوان مثال، واژه دابّه در زبان به معنای جنبنده است، اما در عرف به معنای چهارپایان اشاره دارد. به علاوه عرف به مجموعه‌ای از عادت‌ها، رفتارها و باورهایی اطلاق می‌شود که به طور کلی و مستمر در یک جامعه یا گروهی از مردم پذیرفته شده‌اند. این عرف‌ها می‌توانند در زمینه‌های مختلفی وجود داشته باشند و لزوماً در قوانین رسمی ذکر نشوند. به عبارت ساده‌تر، عرف به معنای چیزی است که در جامعه رایج و متداول است. به عنوان مثال، وقتی می‌گوییم در تبریز عرفی وجود دارد، منظورمان این است که یک رفتار یا عادت خاص در تبریز معمول و مورد قبول است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حقیقت عرفی به وضع لفظ برای معنای خاص توسط عرف گویند.
هرگاه لفظی نزد عرف در معنایی حقیقت پیدا کند به آن حقیقت عرفی می گویند؛ به بیان دیگر، به لفظی که نزد عرف برای معنایی خاص وضع شده باشد حقیقت عرفی می گویند، مانند: لفظ «دابّه» که در لغت به معنای جنبنده است، اما نزد عرف به معنای چارپا می آید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال تک نیت فال تک نیت فال عشقی فال عشقی فال چوب فال چوب