جان افریدن

لغت نامه دهخدا

( جان آفریدن ) جان آفریدن. [ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) روح را خلق کردن. روان را پدید آوردن:
چون ملک العرش جهان آفرید
مملکت صورت و جان آفرید.نظامی.

فرهنگ فارسی

( جان آفریدن ) روح را خلق کردن

جمله سازی با جان افریدن

عجب باشد تن از جان آفریدن ز گل خورشید تابان آفریدن
بهشتی بر سر سرو خرامان برای نزهت جان آفریدن