لغت نامه دهخدا
ته خان. [ ت َه ْ ] ( اِ مرکب ) اصطلاح بازی نرد خانه آخر نرد، مقابل افشار. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
ته خان. [ ت َه ْ ] ( اِ مرکب ) اصطلاح بازی نرد خانه آخر نرد، مقابل افشار. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).
اصطلاح بازی نرد خانه آخر نرد مقابل افشار
💡 اگر با میر صحبت کرد میرانید میرش را و گر با خان برادر شد خیانت دید ازو خانش
💡 خان و مان گر گشت ویران شکر کز اقبال عشق بر سر کوی بلا داریم محنتخانهای
💡 خضر است و خان و خانه به عزلت کند بهدل هم خضر خان ومشغلهٔ اوز کند او
💡 تا شدم دست آزمای بخت بد فیّاضوار خان و مان طالع فرخنده را آتش زدم
💡 بوالفارس زمانه، زمان خان که در زمین حکمش کشد سپهر چو حکم سوار اسب
💡 حسینآباد یا مزرعه خان روستایی در دهستان علیآباد بخش مرکزی شهرستان تفت استان یزد ایران است.