در حالی که برخی از مطالعات نشان میدهد که هزینههای فهرست بها برای تأثیر کل، بسیار ناچیز است، لورنس توپ ودیوید رومر (1990)[ظ] نشان دادند که چسبندگیهای واقعی میتوانند با چسبندگیهای اسمی در ایجاد تعادل مهم باشند. چسبندگیهای واقعی هر زمان که یک شرکت برای تنظیم قیمتهای واقعی خود در پاسخ به یک فضای اقتصادی در حال تغییر عوض شود، رخ میدهد. به عنوان مثال، یک شرکت میتواند در صورت داشتن قدرت بازار یا اگر هزینههای آن برای ورودیها و دستمزدها توسط یک قرارداد قفل شده باشد، با چسبندگیهای واقعی روبرو شود. بال و رومر گفتند چسبندگیهای واقعی در بازار کار هزینههای یک شرکت را بالا نگه میدارد و این باعث میشود شرکتها در کاهش قیمت و از دست دادن درآمد مردد باشند. هزینه ایجاد شده توسط چسبندگیهای واقعی همراه با هزینه فهرست بها برای تغییر قیمت، باعث میشود که شرکت نتواند قیمتها را به سطح ترخیص بازار کاهش دهد..
مدرسه جدید کلاسیک در نظریه چرخه واقعی کسب و کار (RBC) به اوج خود رسید. مانند مدلهای اولیه اقتصادی کلاسیک، مدلهای RBC تصور میکردند که بازارها پاک هستند و چرخههای تجاری با تغییر در فناوری و عرضه ارائه میشوند نه تقاضا. کینزیهای جدید سعی کردند بسیاری از انتقادات مطرح شده توسط لوکاس و دیگر اقتصاددانان کلاسیک جدید علیه نئو کینزیها را مورد توجه قرار دهند. کینزیهای جدید انتظارات منطقی را اتخاذ کردند و مدلهایی را با استفاده از مبانی خرد قیمتهای چسبنده ایجاد کردند که نشان میدهد رکود اقتصادی هنوز هم میتواند توسط عوامل تقاضا توضیح داده شود زیرا استحکام قیمتها از سقوط قیمتها به سطح ترخیص بازار جلوگیری میکند و مازاد کالاها و نیروی کار را رها میکند. سنتز نئوکلاسیک جدید عناصر کلان جدید اقتصادی کلاسیک و جدید کینزی را به یک اجماع ترکیب میکند. سایر اقتصاددانان از بحث نئوکلاسیک و نئوکینزی در مورد پویایی کوتاه مدت اجتناب کرده و نظریه رشد درون زای بلند مدت اقتصادی را توسعه دادند. رکود بزرگ منجر شد برخی از توجهات مردم به سمت اقتصاد دگراندیشانه معطوف شد.