لغت نامه دهخدا
بر خشت زادن. [ ب َ خ ِ دَ ] ( مص مرکب ) وضع حمل کردن زنان بر زیر دو خشت. ( از غیاث ):
پیش از آن کز دایه بیند مادر گلبن مدد
طفلهای غنچه بر خشت لطافت زاده اند.طغرا.
بر خشت زادن. [ ب َ خ ِ دَ ] ( مص مرکب ) وضع حمل کردن زنان بر زیر دو خشت. ( از غیاث ):
پیش از آن کز دایه بیند مادر گلبن مدد
طفلهای غنچه بر خشت لطافت زاده اند.طغرا.
وضع حمل کردن زنان بر زبر دو خشت.
💡 تاج و تخت سلطنت را خواب بینند و خیال شب چو آسایند سر بر خشت و تن بر بوریا
💡 573- پيراهن وصله اى على (عليه السلام ) مى فرمايد: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دنيا را بدرودگفت، و كسى بود كه طى شصت و سه سال زندگى خشتى بر خشت ديگر نگذاشته بودو ما هم به دنبال وى راه مى پوييم ما هم هدف او را همى مى جوييم:
💡 على (عليه السلام ) مى فرمايد: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دنيا را بدرودگفت، و كسى بود كه طى شصت و سه سال زندگى خشتى بر خشت ديگر نگذاشته بودو ما هم به دنبال وى راه مى پوييم ما هم هدف او را همى مى جوييم:
💡 زر که بر خشت و گلت صرف شود ساده دلا شرم دار از خرد خود که ز خیرش شمری
💡 روی خود آن به که بر خشت در فقر آوریم نقش ما ننشست در آیینه ی اسکندری