بد خنده

لغت نامه دهخدا

بدخنده. [ ب َ خ َ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) که بد خندد:ذالغ؛ لقب است مر انسان بدخنده را. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

که بخندد.

جمله سازی با بد خنده

من امروز به خاطر آن كه (مؤ منان در برابر تمسخر و خنده ى شما) صبر كردند، به آنان پاداش دادم كه ايشانند رستگاران.
کمانِ ابرویِ جانان نمی‌پیچد سر از حافظ ولیکن خنده می‌آید، بدین بازویِ بی‌زورش
برجسته‌ترین نقش‌آفرینی کلاین، بازی در فیلم ماهی مرکب و نهنگ (ساخته نوآ بامباک) محصول سال ۲۰۰۵ است. او پس از ساخت چند فیلم مستند و کوتاه، در سال ۲۰۲۲ نخستین فیلم بلند خود را با نام صفحات خنده‌دار کارگردانی کرد.
چنان به گریهٔ من خنده می‌زنی که مگر نه ارغوانی ازین قطره‌های خون شده‌ای
و به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السلاممنقول است كه حضرت داود عليه السلام به حضرت سليمان گفت: اى فرزند! زنهار كهبسيار خنده مكن كه بسيارى خنده بنده را در روز قيامت فقير و تنگدست مى گرداند.
به دلتنگی قناعت کن که چون افتاد دل نازک به شکر خنده ای چون غنچه از شیرازه می افتد