بحت و بسیط

لغت نامه دهخدا

بحت و بسیط. [ ب َ ت ُ ب َ ] ( ترکیب عطفی، ص مرکب ) محض. خالص: عامی بحت و بسیط. جاهل بحت و بسیط. و رجوع به بحت و به بسیط شود.

جمله سازی با بحت و بسیط

اين سخنان ادامه داشت و موسى هنوز در بحت و حيرت بود. در اين فكر بود كه آيا واقعاپيامبر شده است، كه دوباره همان صدا را شنيد: (اين چيست كه در دست دارى ؟)
به گفته سنت جروم، هجوم سال ۴۱۰م دلیل عمده سقوط امپراتوری روم می‌باشد؛ و به گفته Bethlehem شهری که تمام جهان را گرفت خودش اشغال شد. این هجوم تمام دنیای روم را در بحت و حیرت فرو برد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بی‌پروا
بی‌پروا
افراهیم
افراهیم
گودوخ
گودوخ
هورنی
هورنی