لغت نامه دهخدا
( آیندگان ) آیندگان. [ ی َ دَ / دِ ] ( اِ ) ج ِآینده. آنان که آیند. || آنان که پس از ای-ن ی-ا پ-س از ما بدین جهان آیند. مقابل گذشتگان.
( آیندگان ) آیندگان. [ ی َ دَ / دِ ] ( اِ ) ج ِآینده. آنان که آیند. || آنان که پس از ای-ن ی-ا پ-س از ما بدین جهان آیند. مقابل گذشتگان.
( آیندگان ) آینده
💡 معلوم نیست که این کتابها به زبان عربی نوشته شدهاند یا یونانی و این کتابها به دست آیندگان نرسیدهاند.
💡 از عزیزان رفته رفته شد تهی این خاکدان یک تن از آیندگان نگرفت جای رفتگان
💡 معلوم نیست که این کتابها به زبان عربی نوشته شدهاند یا یونانی و این کتابها به دست آیندگان نرسیدهاند.
💡 محمود خوشنام پیش از مهاجرت از ایران به آموزش ادبیات فارسی در هنرستان موسیقی ملی تهران مشغول بود و همچنین برای روزنامههای کیهان و آیندگان مطلب مینوشت.
💡 همکاری با آیندگان تا مهر ماه سال ۱۳۵۶ ادامه یافت تا آنکه به خاطر انتشار گزارشی از محمد قائد در روزنامه آیندگان در باره شب های شعر کانون نویسندگان ایران در انستیتو گوته از این روزنامه اخراج شد.
💡 یک تن از آیندگان نگرفت جای رفتگان آسمان ای کاش دور دیگر از سر میگرفت