اهسته کار

لغت نامه دهخدا

( آهسته کار ) آهسته کار. [ هَِ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) بطی ٔ. کند. دیرجُنْب. کر:
مگر میرفت استاد مهینه
خری میبرد بارش آبگینه
یکی گفتش که بس آهسته کاری
بدین آهستگی بر خر چه داری
چه دارم، گفت دل پرپیچ دارم
اگر این خر بیفتد هیچ دارم.عطار.|| متأنی. درنگی. نرم.

فرهنگ معین

( آهسته کار ) ( ~. ) (ص. ) نرم خو، ملایم.

فرهنگ عمید

( آهسته کار ) آن که به کندی حرکت کند یا کار کند، کند، کندکار، دیرجنب.

فرهنگ فارسی

( آهسته کار ) ( صفت ) کند دیر جنب بطئ مقابل تند سریع.

جمله سازی با اهسته کار

ساخت فیلم‌های حرکت آهسته کار غیر معمولی نیست و جزوی از جنبش آوانگارد به‌شمار می‌آید. افرادی مانند اندی وارهول، آندری تارکوفسکی، آنتونیونی، بلا تار، اینگمار برگمان و شانتال آکرمن در ساخت بعضی آثارشان از این فرم فیلم‌سازی بهره گرفته‌اند.
ساخت فیلم‌های حرکت آهسته کار غیر معمولی نیست و جزوی از جنبش آوانگارد به‌شمار می‌آید. افرادی مانند اندی وارهول، آندری تارکوفسکی، آنتونیونی، بلا تار، اینگمار برگمان و شانتال آکرمن در ساخت بعضی آثارشان از این فرم فیلم‌سازی بهره گرفته‌اند.