ام جندب
فرهنگ فارسی
جمله سازی با ام جندب
جندب گويد: وقتى خوارج از سپاه على عليه السلام كنار گرفتند و بر آن حضرتشورش كردند، همراه امام عليه السلام به جنگ ايشان رفتيم، وقتى به لشكرگاه آنهارسيديم طنين قرائت قرآن آنها را مانند صداى زنبوران شنيديم، وقتى به آنها نزديكشديم، افرادى وارسته در ميان آنها ديديم، من از تماشاى آنان ناراحت شدم، از آنهاكناره گرفتم و پياده شده در حاليكه افسار اسبم را گرفته و تكيه بر نيزه ام دادهبودم گفتم:
سمرة پسر جندب درخت خرمايى در باغ مردى از انصار داشت. او گاهى به درخت خود سرمى زد، بدون اجازه و اعلام اين كار را انجام مى داد. و ضمنا چشم چرانى هم مى كرد!
فرزند ابوحمزه ثمالى گويد: بعد از گذشت دوسال كه جندب دو مرتبه به مدينه طيّبه جهت عزيمت به مكّه معظّمه آمده بود، جريان غيبگوئى امام موسى بن جعفر عليهما السلام را جويا شدم كه تا چه اندازه اى واقعيّت وصحّت داشت ؟
مؤ لف: و نظير اين معنا از ابن مردويه، از زيد بن اسلم، از پدرش و از جندب، نيزروايت شده. ولى خواننده عزيز حال روايت را از آنچه گذشت بدست آورد، علاوه بر اينكهابن منذر از شعبى روايت كرده كه گفته است: خداوند در قرآن هيچ آيه اى درباره عبداللّهبن سلام نازل نكرده است.
5 - دين فروشى سمره سمره بن جندب اهل بصره بود. پس از مرگ پدر همراه مادرش به مدينه آمد؛ مادرش بهيكى از ياران رسول خدا به نام مرى بن شيبان شوهر كرد و سمره در دامن او بزرگ شد؛با اينكه نوجوان بود تيرانداز خوبى بود، پيامبر او را اجازه داد در جنگ احد شركت كند ودر بيشتر جنگها شركت كرد.