در قرآن کریم، اسب به چند نام آمده است که هر یک بار معنایی خاصی دارد و در منابع تفسیر و لغت توضیح داده شدهاند.
خیل
«خیل» جمع اسبان و به طور خاص اسبهای سواری است. این واژه لفظ مفرد ندارد و به عقیده راغب اصفهانی، به این دلیل «خیل» گفته شده که هر که سوار آن شود احساس تکبر میکند. طبرسی نیز معتقد است علت نامگذاری، حالت متکبرانه راه رفتن اسب است. خداوند در سوره نحل، آیه 8 میفرماید: «وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» یعنی: اسبها و استرها و الاغها را آفرید تا بر آنها سوار شوید و برای شما زینت باشد و چیزهایی میآفریند که نمیدانید.
جیاد و صافنات
«صافنه» اسبی است که سه پا بر زمین دارد و گوشه پای چهارم را به زمین گذاشته است. «جیاد» جمع «جید» یا «جواد» است و به معنای اسب اصیل و تندرو به کار رفته است. علت نامگذاری این اسبها به دلیل سرعت و چابکی آنهاست و گویا در راه رفتن دست و دلباز هستند. خداوند در سوره ص، آیه 31 میفرماید: «إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ» یعنی: یاد کن هنگامی را که در پایان روز اسبهای چابک و تیزرو بر او عرضه شدند.
کاربرد و اهمیت اسبها در قرآن
در قرآن، اسبها علاوه بر زیبایی و سرعت، به نقش آنها در زندگی انسان، سفر و جنگها نیز اشاره شده است. هر واژه مرتبط با اسب بیانگر ویژگی خاصی است؛ «خیل» بر تکبر و عظمت، «جیاد» بر اصالت و تندروی، و «صافنات» بر چابکی و تیزهوشی اسب دلالت دارد. این نامها نشان میدهند که قرآن علاوه بر توجه به جنبه فیزیکی اسبها، ویژگیهای رفتاری و نمادین آنها را نیز مورد توجه قرار داده است.