اردشیر تاج بخش

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سرتیپ اردشیر تاجبخش، فرزند عبدالحمید در سال ۱۲۹۷ه. ش در تهران متولد شد و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در سال ۱۳۱۷ به ارتش شاهنشاهی پیوست. وی که از افراد مورد اعتماد مقامات امریکایی و سفارت آن کشور در ایران بود، توانست خیلی سریع در دربار نفوذ کرده و حتی با خوش خدمتی به اربابان خود، و به پاس خدماتش به رژیم پهلوی نشان های افتخار درجه ی۳، نشان خدمت درجه ۳، نشان سپه درجه ی ۳ و همچنین نشان آذرآبادگان را هم دریافت داشته است.
تاجبخش از دانش آموختگان دانشگاه جنگ بود، البته وی در آن موقع سرهنگ بود که توجه همه را به خود جلب کرد، او دانشجوی نمونه و گستاخی بود که با جسارت با استاد بحث و مواجهه می کرد. فردوست که در آن زمان به عنوان استاد در دانشگاه جنگ مشغول به تدریس بوده است چنین می گوید: «با خودم می گفتم که خدا نکند که این فرد به ساواک یا ضداطلاعات برود او قامتی بلند و سینه ای فراخ داشت و اعصابی بسیار قوی که فوق العاده مسلط به خود بود و با مافوق خود خودمانی صحبت می کرد، همیشه بدهکار نبود، طلبکار هم بود... او از همان موقع علاقه ای شدید به کارهای ضداطلاعاتی داشت، این فرد مهره مورد علاقه ی آمریکایی ها بود و از همان موقع او را نشان کردند، او در پست ریاست ضداطلاعات غوغایی کرد و پشت همه ی ارتش را لرزاند، او هیچ ملاحظه ای نمی کرد و هیچ سفارشی را نمی پذیرفت و طبق راهنمایی آمریکایی ها عمل می کرد، در واقع از مسلط ترین افرادی که در این سمت دیدم سرتیپ اردشیر تاجبخش بود و تا حدودی سرلشکر قاجار که هر دو ریاست ضداطلاعات ارتش را بر عهده داشتند.. »
همکاری با دربار علیه دکتر مصدق
اردشیر تاجبخش با هماهنگی با دربار و شخص شاه در شورش عشایر ایل بختیاری علیه دولت دکتر مصدق نقش عمده ای را ایفا نمود؛ از جمله در ارسال ادوات جنگی به ایل بختیاری جهت مسلح نمودن آنها و ایجاد هر چه بیشتر هرج و مرج در ناتوان جلوه دادن دولت در برخورد با مردم. طبق بازرسی هایی که از ذخایر و تجهیزات ارتش به عمل آمد مشخص شد که به دستور و راهنمایی ستاد شاهپور علیرضا و با اطلاع محمدرضا شاه تجهیزات فراوانی در اختیار ایل بختیاری گذاشته شد. از جمله ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار فشنگ از ذخایر دانشکده افسری توسط سرگرد تاجبخش رئیس رکن ۳ دانشکده افسری به جنوب فرستاده شده و در مجموع از کلیه ذخایر ارتش میلیون ها فشنگ به جنوب ارسال شده است. سرتیپ اردشیر تاجبخش با حمایت های بیرونی به سرعت در ارتش پیشرفت نموده و توانست به عنوان رئیس، "CIC" یا کمیته ضد اطلاعاتی ضد جاسوسی ارتش معرفی و مشغول به کار گردد. در کتاب ایران در بند نمونه های از ارتباطات سرتیپ تاجبخش و دیگر مقامات ایرانی دوره پهلوی آورده شده است که نشان دهنده وابستگی و خدمت وی به اجانب و دشمنان ملت ایران می باشد.
اظهارات تاجبخش در مورد بازرگان
در یکی از اسناد ساواک از اردشیر تاجبخش که در آن دوران هنوز به مدارج بالا نرسیده بود، با عنوان فرد شاه دوست و کسی که با اغلب اشخاص و رجال معاشرت خانوادگی دارد یاد شده است. و در ادامه همان سند درباره محاکمه سران سازمان نهضت آزادی ایران از قول تاجبخش چنین می نویسد: «دادگاه مخصوص دادرسی ارتش پس از محاکمات سری، ابتدا مهندس بازرگان و چند نفر دیگر را محکوم به اعدام کرده و یا در نظر داشته به اعدام محکوم کند و لیکن با وساطت چندین نفر از رجال و درخواست آنها از شخص شاه، خواهان تخفیف و عفو مهندس بازرگان و چند نفر دیگر را کرده و ادعا می کنند، مهندس بازرگان جنون دارد و اظهاراتش از روی مقصود و هدفی نمی باشد». وی ادامه می دهد: «روساء مجلسین ابتدا در زندان با مهندس بازرگان ملاقات و او را نصیحت می کنند که روش خود را نسبت به مقام سلطنت تغییر دهد و لیکن نامبرده پاسخ می دهد اعتقاد سیاسی من مخالف رژیم سلطنت است و حاضرم به جرم مخالفت با شاه اعدام شوم و از طرفی فرزندان مهندس بازرگان که در دبیرستان ایرانشهر تحصیل می کنند نزد همکلاسیهای خود مطالبی علیه رژیم اظهار می دارند و مقامات انتظامی از موضوع مطلع گردیده و دستور اخراج آنها را از دبیرستان صادر می کنند».
بازجویی از سپهبد عزیزالله کمال
...

جمله سازی با اردشیر تاج بخش

به‌سبب دشواری‌هایی که در منابع است، سال‌های پایانی و روز مرگ اردشیر چندان روشن نیست. احتمالاً شاپور، پسر اردشیر، به عنوان شریک در پادشاهی، در ۱۲ آوریل ۲۴۰ (۲۳ فروردین) میلادی، تاج بر سر نهاده‌باشد. این زمان از سنگ‌نگاره‌های پیرچاوش واقع در سلماس در شمال غربی ایران که سهیم شدن شاپور در پادشاهی را نشان می‌دهد گرفته شده است. پاسخ این پرسش که آیا شاپور به عنوان شاهی بی‌شریک در دوران زندگانی اردشیر تاج بر سر نهاده، وابسته به تفسیر نوعی سکهٔ خاص است. در این سکه‌ها، شمایل اردشیر و پسرش شاپور همراه یکدیگر بر روی سکه کنده شده است. شریک‌سازی شاپور در شاهنشاهی، احتمالاً به‌تدبیر اردشیر بوده تا مسئلهٔ جانشینی را بی‌دردسر حل کرده‌باشد؛ دلیل این امر آن بود که اردشیر پسران دیگری هم داشت و بیم آن می‌رفت که همچو خودش، ایشان نیز چشم به تاج و تخت دوخته باشند.
به‌دلیل سختی‌هایی که در زمینهٔ منابع وجود دارد، سال‌های پایانی و روز مرگ اردشیر به‌طور واضح مشخص و روشن نیست. احتمالاً شاپور، پسر اردشیر، به عنوان شریک در پادشاهی، در ۱۲ آوریل ۲۴۰ میلادی، تاج‌گذاری کرده باشد. وی پدر خود را پیاپی در جنگ با پارتیان همراهی می‌کرد که زمینه‌ای برای فتوحات خود در آینده شد. همچنین اردشیر او را آرامترین و باهوش‌ترین و شجاع‌ترین و تواناترین فرزندش معرفی نمود؛ و او را در مجلس نجیب‌زادگان جانشین خود اعلام نمود؛ همچنین شاپور در کتیبه‌های نقش رستم و فیروز آباد به عنوان وارث نمایان شده‌است. طبق گفته‌های بلعمی، اردشیر تاج را با دست‌های خودش بر سر شاپور گذاشت و مسعودی هم این سخن را تأیید می‌کند؛ و اضافه می‌کند که اردشیر برای خدمت به خدا بازنشسته شده‌است و یکسال یا بیشتر عمر کرده‌است. زمان تاج‌گذاری شاپور از سنگ‌نگاره‌های پیرچاوش واقع در سلماس در شمال غربی ایران که سهیم شدن شاپور در پادشاهی را نشان می‌دهد گرفته شده‌است. پاسخ این پرسش که آیا شاپور به عنوان شاهی بی‌شریک در دوران زندگانی اردشیر تاج بر سر نهاده، وابسته به تفسیر نوعی سکهٔ خاص است. در این سکه‌ها، شمایل اردشیر و پسرش شاپور همراه یکدیگر بر روی سکه کنده شده‌است. شریک‌کردن شاپور در قدرت، احتمالاً تدبیر اردشیر بوده تا مسئلهٔ جانشینی را بی‌دردسر و به‌راحتی حل کرده‌باشد که علت آن این امر بود که اردشیر پسران دیگری هم داشت و نگران آن بود که پسرانش همچون خودش، چشم به تاج و تخت دوخته باشند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
کس ننه یعنی چه؟
کس ننه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز