اخر سنگین

لغت نامه دهخدا

( آخر سنگین ) آخر سنگین. [ خ ُ رِ س َ ]( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) آخورِ سنگین. آخری که در آن کاه و علف نباشد. || جایی که در آن حاصل ونفعی نبود. ( از برهان ). مقابل آخر چرب:
رخش ترا برآخر سنگین روزگار
برگ و گیا نه و خر تو عنبرین چرا.خاقانی. || سنگاب. مجازاً، چرب آخر:
حق تو خاقانیا کعبه تواند شناخت
وآخر سنگین طلب توشه یوم الحساب. خاقانی.

فرهنگ فارسی

( آخر سنگین ) ( اسم ) ۱ - آخری که در آن کاه و علف نباشد. ۲ - جایی که در آن حاصل و نفعی نبود مقابل آخرچرب. ۳ - سنگاب.

جمله سازی با اخر سنگین

💡 شرع آخر سنگین است پابند طبیعت را از کعبه گل برکن در کعبه اعظم زن