لغت نامه دهخدا ( آب رز ) آب رز. [ ب ِ رَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) در تداول شعرا، شراب. خمر: آب رز باید که باشد در صفا چون آب زرگر ز زَرّمغربی ساغر نباشد گو مباش.ابن یمین.، ابرز. [ اَ رَ ] ( ع ن تف ) ظاهرتر. آشکارتر.ابرز. [ اَ رَ ] ( اِخ ) ابرج آباده فارس.ابرز. [اَ رَ ] ( اِخ ) نام کوهی به ناحیت همدان. ( شعوری ).
جمله سازی با اب رز رزم یلان بزم طرب خون عدو آب رزان بانگ رجز صوت غنا هَرّای توپ آوای نی ز آب رز شربتی بساز حکیم که در آن شربت است صحت ما می نیست آب رز که مسیح است در خواص انگور چیست مریم دوشیزه زای باغ