این واژه در یکی از معانی خود در متون تاریخی و اساطیری به نام یک شخصیت زن اشاره دارد؛ عکسه دختر کالب بن یفنه بود. این واقعه در روایتی ذکر شده که در آن کالب شرط کرده بود دختر خود را به ازدواج فردی درآورد که بتواند دبیر را به قتل رساند. در پی این شرط، عثنئیل موفق به انجام این کار شد و متعاقب آن، عکسه به عقد نکاح او درآمد. به عنوان مهریه، علاوه بر مبلغی مرسوم، کالب پدر عکسه، چشمههای فوقانی و تحتانی و اراضی اطراف آنها را نیز به داماد خود واگذار کرد. این بخش از داستان، که ریشه در منابعی مانند قاموس کتاب مقدس دارد، نمایانگر اهمیت و ارزشگذاری ویژهای است که برای این وصلت قائل شده بودند.
معنای دیگر این واژه، که بیشتر در تداول عامیانه به کار میرود، صورت تحریفشده یا مصحفشده کلمه عطسه است. این کاربرد نشاندهنده آن است که چگونه واژگان در زبان گفتاری و روزمره دچار تغییر و سادهسازی آوایی میشوند. در ادبیات محاوره و گفتار غیررسمی، برای اشاره به عمل عطسه کردن، واژهای مشابه عکسه مورد استفاده قرار میگرفته است، امری که توسط محققانی چون مرحوم دهخدا نیز مستند شده است. این دگرگونی زبانی نمونهای از پویایی زبان فارسی و تأثیر لهجهها و گویشها بر شکل نوشتاری واژگان استاندارد است.