زنگانی

لغت نامه دهخدا

زنگانی. [ زَ ] ( ص نسبی ) منسوب به زنگان. زنجانی: تا آن سخن بر تو وبال نگردد چنانکه بر آن علوی زنگانی شد. ( منتخب قابوسنامه ص 52 ).

جمله سازی با زنگانی

برتلس طرح کوتاهی از دوره دوم زنگانی اسدی به دست می‌دهد که چنین است: شاید از توس به دربار جستانیان طارم و سرانجام به نخجوان رفته، و پس از ۴۶۴ قمری در آنی، شجاع‌الدوله منوچهر بن شاوور را مدح گفته و نیز به احتمال بسیار شاعر در سرگردانی‌هایش سخت تنگدست و نیازمند می‌شود تا آنجا که در ۴۴۷ قمری به حال و روز یک کاتب و نسخه‌نویس ساده فرو می‌افتد. افتد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شهرت یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
چیست یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز