رواده

لغت نامه دهخدا

( روادة ) روادة. [ رُ دَ ] ( ع ص ) زن که در خانه های همسایگان بسیار آمد و رفت نماید. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). زنی که در یک جای آرام نگیردو در خانه های همسایگان بسیار آمد و شد کند. رادة. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). رُواد. ( از معجم متن اللغة ). رجوع به رادة و رُواد شود.
روادة. [ رُ دَ ] ( اِخ ) موضعی است و آن را روادتان هم گویند. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

موضعی است و آنرا روادتان هم گویند

جمله سازی با رواده

💡 فرهنگ دهخدا به واژه‌های گوناگون از زبان فارسی پیرامون معنای رباب اشاره داد. توماس هاید ۱۷۰۰ میلادی از ۵۰ فرهنگ (Pharhang) زبان فارسی که در هند و ایران به چاپ رسیده نام برده و فهرست سه برگی تهیه دیده‌بود. رباب معرب ساز رواده (Rovadeh) است که پیش از فردوسی به رباب گفته می‌شد. این واژه به فارابی نسبت داده شده‌است. در کاشغر به رباب راوپا (Rawpa) گفته می‌شود. "رُواده" (Ruvadeh) "Ruwde" به معنای "رشته" , "دل" "روده" یا تار از روده معنی شده‌است.

💡 رَباب (Rabab) یک ساز قدیمی است که خاستگاه آن خراسان دوره اسلامی، پاکستان، سیستان و بلوچستان و افغانستان می‌باشد. این ساز با نام رباب بیش از یک هزار سال قدمت دارد و نام پارسی‌اش رواده می‌باشد. در متون باستانی و یونانی و به ویژه در لاتین «پندورا پرزاروم» نگاشته شده‌است.