دچاری

لغت نامه دهخدا

دچاری. [ دُ ] ( حامص ) ابتلا. ( از لغات مصوب فرهنگستان ).

جمله سازی با دچاری

بیضایی در خانواده‌ای بهایی در اواخرِ روزگارِ پهلویِ اوّل زاده شد. پیشینهٔ بهائیت در خانوادهٔ پدریِ بیضایی به ادیب بیضایی می‌رسد، که بزرگ‌ترین عموی بهرام بیضایی بود و در کاشان به کیشِ نو گرویده بود.[پ] او روابطِ حسنه با بعضِ نزدیکانِ دربار چون محمّدتقی بهار و سعید نفیسی و احتمالاً احمد قوام داشت. ولی در خانوادهٔ پدریِ بیضایی بستگیِ حکومتی دیده نمی‌شود. پدرِ بهرام بیضایی، که به پیروی از برادر به بهائیت گرویده بود، هرچند مدّتی به فرهنگستانِ ایران رفت و آمد داشت، به اسبابِ غیرسیاسی زندانی هم شد، و خیلی زود تبرئه. در واقع از گله‌های اداری او دچاری به بهایی‌ستیزی بوده است. بهار حتّی از ستمی که به خاطرِ اندیشهٔ متفاوت از اکثریت به ادیب رفته نیز سخن گفته است: «بود او نیز چو من در وطن خویش غریب». مادرِ بهرام بیضایی آیینِ بهایی را از مادرِ خود به ارث برده بود. بیضایی از برابریِ حقوقیِ زن و مرد در آیینِ خانوادگیش به نیکی یاد کرده است.