حنس

لغت نامه دهخدا

حنس. [ ح َ ن َ ] ( ع مص ) لازم گرفتن میان معرکه را از شجاعت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
حنس. [ ح َ ن ِ ] ( ع ص )شجاعی که میان معرکه را لازم گیرد. ( ناظم الاطباء ).
حنس. [ح ُ ن ُ ] ( ع اِ ) پرهیزگاران متقی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و در اقرب الموارد بسکون نون آمده است.

جمله سازی با حنس

💡 در احداث سقف یک چوب بلند و قطور که به آن <حمال> گفته می‌شد در مرکز و هم محور با طول اتاق قرار داده هی‌شد. این چوب از جنس درختان جنگلی به نام <وُزمِ> تهیه می‌شد که بسته به تمکن یا سلیقه تراش خورده یا بدون تراش بکار می‌رفت و بسیار مقاوم بود. اما در مواردی که طول اتاق بیش از ۳ متر بود؛ برای جلوگیری از خم شدن تیر حمال؛ معمولاً در مرکز این تیر چوب یا جوبهائی به نام <ستون> قرار می‌دادند. سپس بر روی تیرها که معمولاً با نیم متر فاصله کار گذاشته می‌شدند؛ بسته به امکان تخته؛ شاخ و برگ یا حصیر گذاشته می‌شد و روی آن را با گل نرمی به نام <شِفْته> به ضخامتی تا حدود ۲۰ سانتیمتر می‌پوشاندند و بر روی شفته حدود ۱۰ سانتیمتر کاه گل می‌کشیدند. پس از شیب بندی <بِیْم> (بام)؛ در سمت مخالف شیب ناودان تعبیه می‌شد که از حنس چوب بود و به آن <نَاچُولَک> گفته می‌شود.

سایکو یعنی چه؟
سایکو یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز