ثراء

لغت نامه دهخدا

ثراء. [ ث َ ] ( ع اِمص ) بسیاری مال. توانگری. دارائی: انه لذوثراء؛ أی لذو عدد و کثرةمال. || ( مص ) توانگر شدن. || بسیار شدن. || افزودن ( مال و مردم و امثال آن ). || بسیارمال گردانیدن. بی نیاز شدن.

جمله سازی با ثراء

«و در حینیکه رایات کشور ستانی جنت آشیانی محمد همایون نادرشاهٔ غازی طیب الله ثراء رجعل الجنته محوا بمیامن توقعات ربانی و تائیدات سبحانی تسخیر دهلی نمود دیار قندهار از تصرف این دودمان بیرون رفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مابه التفاوت
مابه التفاوت
چیره
چیره
کصکش بیناموس
کصکش بیناموس
فال امروز
فال امروز