تصافی

لغت نامه دهخدا

تصافی. [ ت َ ] ( ع مص ) با یکدیگر دوستی ویژه داشتن. ( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). || همدیگر را صادقانه کار کردن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع. ] (مص ل. ) با هم دوستی خالصانه کردن.

فرهنگ فارسی

همدیگر را صادقانه کار کردن

ویکی واژه

با هم دوستی خالصانه کردن.

جمله سازی با تصافی

برای هر کدام از متغیرهای تصافی گسستهٔ X, Y ما ممکن است امید ریاضی شرطی را تعریف کنیم:
هدف کلی در مدل‌سازی ترافیک پیدا کردن فرآیندهای تصافی برای نشان دادن رفتار ترافیک است.
حالت اولیه q0: یکی از حالات سیستم می‌باشد که در راه اندازی اولیه سیستم در آن وضعیت قرار گرفته و در صورت نداشتن برنامه خاص به صورت تصافی می‌باشد.