بغش

واژه‌ی بَغش در زبان عربی، در دو حوزه‌ی اسم و مصدر کاربرد دارد. در حوزه‌ی اسمی، بَغش به باران نرم و سبکی گفته می‌شود که روان نمی‌گردد و بر زمین جاری نمی‌شود. در متونی مانند منتهی الارب و ناظم‌الاطباء به این معنا اشاره شده و گاه به صورت بَغشه نیز آورده شده است. همچنین در برخی منابع، ترتیب بارش‌های سبک به صورت اول الطل، ثم الرَد، ثم البَغش بیان شده که نشان‌دهنده‌ی شدت کم بارش در این نوع باران است. به عنوان مصدر، بَغش به معنای باریدن باران نرم و ضعیف است. علاوه بر این، در کاربردهای دیگر، عبارت یَبغِشُ إِلَیه در مورد کودکی به کار می‌رود که با کسی بازی می‌کند و نزدیک است به گریه بیفتد. همچنین، این واژه برای توصیف پدیدار شدن ذرات غبار در هوا در برابر نور آفتاب که از روزنی می‌تابد نیز استفاده می‌شود؛ چنان‌که در عبارت یَبغُشُ الهَباء دیده می‌شود. این واژه با وجود داشتن معانی متنوع، در متون قدیمی عربی بیشتر در حوزه‌ی توصیف پدیده‌های طبیعی و رفتاری به کار رفته و امروزه نیز در متون ادبی و تاریخی قابل مشاهده است.

لغت نامه دهخدا

بغش. [ب َ ] ( ع اِ ) باران نرم که روان نگردد، اوله الطل ثم الرد ثم البغش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). بغشة. ( منتهی الارب ). رجوع به همین کلمه شود.
بغش. [ ب َ ] ( ع مص ) باران نرم و ضعیف باریدن. ( منتهی الارب ). اندک باریدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || الصبی یبغش الیه؛ یعنی می زارد به او و آماده گریستن است. ( منتهی الارب ). || پیدا آمدن گرد هوا در روزن از آفتاب، یقال: یبغش الهباء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

باران نرم و ضعیف باریدن. اندک باریدن. یا ولصبی و یبغش الیه یعنی می زارد به او و آماده گریستن است. یا پیدا آمدن گرد هوا در روزن از آفتاب یقال یبغش البهائ.

جمله سازی با بغش

*باب كسيكه هنگام خواندن قرآن خود را بغش مى زند* بَابٌ فِيمَنْ يُظْهِرُ الْغَشْيَةَ عِنْدَ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تماس فال تماس فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل