افصاء

لغت نامه دهخدا

افصاء. [ اِ ] ( ع مص ) رفتن گرما و سرما. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رفتن گرما و زمستان. ( ناظم الاطباء ). بگذشتن گرما. ( تاج المصادر بیهقی ). || بازایستادن باران. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ). || درآویخته نشدن شکار در دام صیاد. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از قطر المحیط ). || رهایی یافتن و خلاص شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رستن و رهایی یافتن از چیزی و خلاص شدن. ( آنندراج ).

جمله سازی با افصاء

💡 مساءله 6 - ظاهر آلوده شدن اطراف پنبه دربكارت و فرو رفتن خونداخل پنبه درحيض همه جا علامت تشخيص آندوست حتى در جائيكه مكلف شك دارد در اينكهاصلا بكارت داشته تا افصاء شود و يا نداشته و وجوب آزمايش در اين فرض نيز خالىازوجه نيست.