اعتد

لغت نامه دهخدا

اعتد. [ اَ ت ُ] ( ع اِ ) ج ِ عَتاد، بمعنی ساخت و سامان و آمادگی و آنچه جهت سفر و جز آن آماده سازند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ِ عَتاد. ( ناظم الاطباء ). ج ِ عَتاد، اسباب فراهم کردن و آمادگی برای کاری. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

جمع عتاد بمعنی ساخت و سامان و آمادگی و آنچه جهت سفر و جز آن آماده سازند.

جمله سازی با اعتد

میزان عدل لایجور ولا یحی... ف و ما اعتدی الا علی من یعتدی