اتراف

لغت نامه دهخدا

اتراف. [ اِ ] ( ع مص ) اصرار بر نافرمانی کردن. ( منتهی الارب ). || در نعمت فیریده گردانیدن. در نعمت دَنَه گرفته گردانیدن. ( زوزنی ). نعمت دادن کسی را چندانکه بغلبه نشاط انجامد. دنه گرفتن در نعمت. گمراه کردن نعمت کسی را. بیراه کردن نعمت کسی را. هار کردن. نعمت بسیار دادن. در نعمت انبارده گردانیدن. || به نعمت پروردن. نعمت دادن.

فرهنگ فارسی

اصرار در نافرمانی کردن

جمله سازی با اتراف

2 دو واژه خير و ادنى ناظر به پستى و بلندى معنوى است يا مجموع مادى و معنوى را درنظر دارد و مى گويد: شما چيزهايى را درخواست مى كنيد كه لازمه اش شهر نشينى و كوچكردن از صحرا و آغوش ‍ طبيعت و نيز رفع يد از آزادى واستقلال است. شهر نشينى سبب رو آوردن به دنيا و غوطه ور شدن در تجملات و ناز ونعمت، و مبتلا شدن به اسراف و اتراف و رفاه طلبى است.
ضلالتى كه بر اثر اعمال بد آدمى دامنگير وى مى شود به سبباضلال كيفرى خداوند است. پس اين اضلال متاخر ازعمل بد (فسق ) است، نه متقدم بر آن. خداى سبحان به عنواناضلال كيفرى فاسق را به حال خود رها مى كند؛ يعنى، كسى كه با سوء اختيار خود درعمل و اعتقاد اهل اسراف و اتراف و ارتياب است مبتلا بهاضلال كيفرى مى شود: (كذلك يضل الله من هو مسرف مرتاب ). (1354)
فقر و نادارى مردم و عدم توجه به اين قشر،عامل ديگرى براى اضمحلال جامعه است كه اكنون آن را مورد بررسى قرار مى دهيم:هنگامى كه دنيا گرايى در وجود سردمداران يك جامعه هدف گرديد ودنبال تجمع ثروت و كاخ نشينى بر آمدند و اتراف و اسراف اين پديده خانمان براندازاز فلق دنيا پرستى دميد، روحيه گريز از ناداران و فقرا(به اصطلاح قشر آسيب پذير)
ضمير جمع به كلمه (المترفين ) بر مى گردد، و خاصيت اتراف، و ترفه، و غوطهور شدن در نعمت هاى مادى همين است، كه قلب آدمى بدان ها متعلق شود، و آنها را عظيمبشمارد، و سعادت خود را در داشتن آنها بداند، حالا چه اينكه موافق حق باشد، يا مخالفآن، در نتيجه همواره به ياد حيات ظاهرى دنيا بوده، ماوراى آن را فراموش مى كند.
اين عمل انقلابى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و امامان عليهم السلام بايد سرمشقهمه باشد، چرا كه انسان تا خود را از اسارتهاى مادى نرهاند، نمى تواند خيزش كند ودر فضاى معنويت به پرواز در آيد، از طرفى مفاسدتجمل پرستى و ولخرجى اسراف و اتراف بر كسى پوشيده نيست، بنابراين بيائيم درزندگى به پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم و آلش عليهم السلام اقتداء كنيم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال انبیا فال انبیا فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال احساس فال احساس