اتاوی

لغت نامه دهخدا

اتاوی. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اِتاوَه.
اتاوی. [ اَ وا ] ( ع اِ ) ج ِ اِتاوَه.
اتاوی.[ اَ ] ( ص نسبی ) از مردم اَتاوه. اهل شهر اَتاوه.
اتاوی. [ اَ وی ی ] ( ع ص، اِ ) مرد غریب در میان جماعتی. غریب. || سیل اتاوی؛ سیل که باران آن در جای دور فروباریده باشد. || جویچه که از نهری بزمین خود آرند. || مسافری که وطنش معلوم نبود.

جمله سازی با اتاوی

ناحیهٔ اتاوی یک ناحیه در یمن است که در استان عدن واقع شده‌است. ناحیهٔ اتاوی ۵۲٬۹۸۴ نفر جمعیت دارد.