مشهده

لغت نامه دهخدا

( مشهدة ) مشهدة. [م َ هََ / هَُ دَ ] ( ع اِ ) مشهد. ( منتهی الارب ). جای حاضر آمدن مردمان. محضر مردم. ج، مشاهد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مشهد ( ع اِ ) شود.

جمله سازی با مشهده

💡 (( و مشهده بالجوزجان مزور و اشار دعبل الخزاعى الى موضع قبره بقصيدته:

💡 "ماه تا چاه، کتاب مهمی است؛ چرا که وقتی همون طور روی جلد رو نگاه می‌کنیم نوشته خیابون تهران. خیابون احمدآباد. ملک آباد. کوهسنگی. مرقد امام رضا. این‌ها همه نشونی‌های مشهده. همون جایی که پنجاه ساله در اون جا زندگی می کنه. و کتاب یک بافت و فهمی داره که خیلی زیباش می کنه. یک دنیای درونی داره بسیار نزدیک می شه واقعیت در هر سطرش، بعد دور میشه و انگار که همهٔ حرفایی رو که داره در درون این قصه‌های کوتاه کوتاه که در نهایت یک انسجام کلی داره شکل میده".