شکالش

لغت نامه دهخدا

شکالش.[ ش ِ ل ِ ] ( اِمص ) شکالیدن. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شکالیدن شود. || اندیشه و تصور و فکر و خیال. ( ناظم الاطباء ). در این معنی ظاهراً مصحف سگالش باشد. رجوع به سگالش شود. || شرارت. ( ناظم الاطباء ). || توجه و دقت. ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با شکالش

💡 به دنیا و دین هر که تسلیم شد شکالش نه امید و نه بیم شد

💡 یا مثال شیخ پیشش آمدی یا که بی‌گفتی شکالش حل شدی

💡 چون برآری تازیانه بگسلد زنجیر پیل چون زنی نعلش، شکالش بس بود بند قبای

کص یعنی چه؟
کص یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز