شاتم

لغت نامه دهخدا

شاتم. [ ت ِ ] ( ع ص ) دشنام دهنده. || کسی که دیگری را به چشم حقارت بنگرد. || کسی که در بدبختی دیگری خوشحالی کند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دشنام دهنده یا کسی که دیگری را بچشم حقارت بنگرد.

جمله سازی با شاتم

بُسر با ديدن آنان گفت: اى روسياهان ! اين شهر موضع هجرت سيدالمرسلين و خاتمالنبيين است و منازل خلفا راشدين است. شكر نعمت گزارديد، حق پيشوايان را رعايتنكرديد و خليفه مسلمين را ميان ما كشتند و شماها ناظر و شاتم و بعضىقاتل و خائن بوديد و او يارى نداديد، به خدا سوگند با شما چنان كنم كه هرگزفراموش نكنيد.