سمسام

لغت نامه دهخدا

سمسام. [ س َ ] ( ع ص ) سبک سیر از هر چیزی. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) گرگ خردجثه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

سبک سیرازه چیزی. یا گرگ خرد جثه

جمله سازی با سمسام

سامسون یاکوولیه‌ویچ ماکینتسف (به روسی: Самсон Яковлевич Макинцев)، معروف به سامسون‌خان (۱۷۷۶–۱۸۴۹ م) و سام‌خان یا سمسام‌خان اوروس، سردار روسی الاصل ارتش ایران در زمان جنگهای ایران و روس بود که از ارتش روسیه فرار کرده و به ایران پیوسته بود. سامسون‌خان، فرمانده گردان بهادران در ارتش ایران بود که کلاً از فراریان روس تشکیل شده بود. سامسون‌خان و پناهندگان روس نه تنها در جنگ‌های ایران و روس ضد روسیه وارد جنگ شدند، بلکه در جنگ ایران و عثمانی (مخصوصا جنگ توپراققلعه) هم شرکت مؤثر داشتند و در سرکوب شورش‌های داخلی (مثل شورش سالار و جنگ هرات) نقش به‌سزایی برعهده گرفتند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هیت یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
نمایان یعنی چه؟
نمایان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز