سقت

لغت نامه دهخدا

سقت. [ س َ ]( ع مص ) بی برکت شدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
سقت. [ س َ ق ِ ] ( ع ص ) بی برکت. ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

بی برکت

جمله سازی با سقت

و گرچه آنان در خانه و كاشانه و سرزمين خود به سر مى برند، و گروه متخاصم(مهاجرين ) هر چه باشند، ميهمانان آنان به شمار مى آيند، اما در سابقه تارخى و مجد وعظمتى كه بر اثر مجاورت با خانه خدا تحصيل نموده، و نيز سابقه بازرگانى وثروت انبوه، و جنگ جويان كار آزموده و نيز سقت در اسلام، و ايمان به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم، همه اين مسائل امتيازاتى است كه آنان دارند و بوسيله آنها، ديگران را مرعوب مى نمايند. و ازسوى ديگر انصار، بارها از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم خود مطالبى جسته وگريخته، و به گونه اى صريح راجع به مقهوريت و مظلوميت خود شنيده بودند، وپيامبر صلى الله عليه و آله و سلم صريحا به آنان خبر داده بود: انصار؛ شما بعد از من گرفتارى هائى خواهيد داشت، با صبر و بردبارى آن راتحمل نموده، تا هنگام قيامت با من ملاقات نمائيد.(699)

ثم قال: ان هذا جبرئيل و اوما بيده الى خلفه - ياءمرنى ان آمر من لم يسق هديا انيحل و لواستقبلت من امرى ما استدبرت لصنعتمثل ما امرتكم ولكنى سقت الهدى ولاينبغى لسائق الهدى انيحل حتى يبلغ الهدى محله .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
با دقت
با دقت
علت
علت
اوشاخ
اوشاخ
فال امروز
فال امروز