سفیدکاری

لغت نامه دهخدا

سفیدکاری. [ س َ /س ِ ] ( حامص مرکب ) گچ کاری. دیوار یا سقف خانه را با گچ برنگ سفید درآوردن. سپیدی. رنگ سپید:
آموزد سرو را سواری
شوید ز سمن سفیدکاری.نظامی.

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص. ) گچکاری.

فرهنگ عمید

۱. شغل و عمل سفیدکار.
۲. گچ مالیدن به دیوار، گچ کاری.
۳. [قدیمی، مجاز] بی حیایی، بی شرمی.

فرهنگ فارسی

گچکاری

ویکی واژه

گچکا

جمله سازی با سفیدکاری

مرمت ضلع جنوبی، سفیدکاری، برچیدن فضاهای الحاقی از جمله اقداماتی است که بر روی بقعه در دست انجام است.