سردار اسعد

لغت نامه دهخدا

سردار اسعد. [ س َ رِ اَ ع َ ] ( اِخ ) علی قلی خان پسر حسینقلیخان. یکی از سران آزادی خواه دردوره مشروطیت بوده است. رجوع به حسینقلیخان شود.

فرهنگ فارسی

( حاج ) علی قلی خان از روسای معروف بختیاری ( و.۱۲۷۴ - ف.تهران ۱۳۳۶ ه.ق. ) لقب سردار اسعدی را ابتدا برادر بزرگتر او - یعنی اسفندیار خان- داشت و پس از فوت اسفندیار خان این لقب بدو داده شد. وی مشروطه خواه و یکی از دو فاتح مشهور تهران در عهد محمد علی شاه قاجار و مظهر اخلاق نیک بود. پس از فوت او لقب سردار اسعد به پسرش جعفر قلی خان - که ابتدا سردار بهادر لقب داشت - داده شد.
علی قلی خان پسر حسینقلیخان یکی از سران آزادی خواه در دوره مشروطیت بود است.

جمله سازی با سردار اسعد

شامل ۲۵ فصل. از حرکت اردوی سردار اسعد از قم تا جنگ میان اردوی سالارالدوله و اردوی امیرمفخم
روز ۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ شمسی قوای سردار اسعد و سپهدار در نزدیکی تهران به هم رسیدند و در بادامک اردو زدند. جنگ بین قزاقان دولتی و قوای مشروطه خواه درگرفت و عصر روز ۲۴ تیرماه جنگ به نفع مشروطه خواهان پایان پذیرفت. فردای آن روز محمد علی شاه و نزدیکان او به سفارت روسیه و سعدالدوله به سفارت انگلستان پناه بردند.
امیر مفخم اگر چه در جریان مشروطه در ابتدا از محمدعلی شاه حمایت می‌کرد، اما چون بدنه ایل بختیاری و عموزادگان وی مانند سردار اسعد بختیاری، صمصام السلطنه و حتی فرزندان و برادران خود امیر مفخم، از هواداران مشروطه بودند، در زمان حمله نیروهای بختیاری و فتح تهران، دست از حمایت محمدعلی شاه برداشت و علیه نیروهای میلیون نیز اقدامی نکرد.
پس از عزل سردار ظفر بختیاری در ۸ دی ۱۲۹۱ سردار اشجع بار دیگر به حکومت اصفهان منصوب شد. در غیاب او محمدتقی خان امیر جنگ، فرزند دوم علیقلی خان سردار اسعد، به عنوان نایب الحکومه، زمام امور اصفهان را در دست گرفت.
قلعه شخصی سردار اسعد بختیاری می‌باشد که بعد از بازگشت از فرانسه و اواخر دورهٔ قاجاریه با الهام از کاخ‌های اروپایی قرن نوزدهم میلادی احداث شد و از پایگاه‌های مشروطیت بود.