سببه

لغت نامه دهخدا

( سببة ) سببة. [ س ُ ب َ ب َ ] ( ع ص، اِ ) آنکه مردم را دشنام بسیار دهد. ( منتهی الارب ). دشنام دهنده. ( مهذب الاسماء ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

آنکه مردم را دشنام بسیار دهد

جمله سازی با سببه

💡 دخلت على ابى عبداللّه عليه السلام فقال لى: ماروائك ؟ قلت: سرور من عمك زيد، خرجيزعم انه ابن سببه و انه قائم هذه الامة و انه ابن خيرة الاماء،فقال (عليه السلام ): كذب ليس هو كما قال، ان خرجقتل قبل قائم هذه الامة و انه ابن خيرة الاماء. ))اقول: الروايه ضعيفة بجهالة القاسم بن محمّد، و فى ابن ابى المغيرة كلام.

💡 خط چو دید بر رخت مهر دلم زیاده شد نام خطت به آن سببه مهر گیاه کرده ام

💡 رسن زلف تو پیوند دل و جان بگسسته چه سببه بود که بر رشته جانش بستند

💡 در دنباله همين خطبه باز مى خوانيم: ان الله سبحانه لم يعظ احدابمثل هذا القرآن، فانه حبل الله المتين و سببه الامين: (خداوند پاك احدى را بمانند اينقرآن اندرز نداده است، چرا كه اين ريسمان محكم الهى است،

💡 ما سهی بالسهام ذو غرو سببه للعقول بالغمزات

اصرار یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
اسکل یعنی چه؟
اسکل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز