سادسا

لغت نامه دهخدا

( سادساً ) سادساً. [ دِ سَن ْ ] ( ع ق ) ششم. ششمین. بار ششم.

فرهنگ عمید

بار ششم، در مرتبه یا مرحلۀ ششم.

جمله سازی با سادسا

و سادسا: در افاده اينكه دعا را مستجاب مى كند تعبير به مضارع آورد نه ماضى، تاتجدد اجابت و است مرار آن را برساند.
سادسا این ثقیل مفسد عز کز گرانی چو کوه بعلوسیست
و سادسا به دست آمد كه اين آيه پناه دادن به پناه خواهان را وقتى واجب كرده كه مقصوداز پناهنده شدن، مسلمان شدن و يا چيزى باشد كه نفعش عايد اسلام گردد، و اما اگر چنينغرضى در كار نباشد آيه شريفه به هيچ وجه دلالت ندارد كه به چنين كسى بايد پناهداد، و اين شخص مشمول آيات سابق است كه دستور تشديد را داده است.
و سادسا: اينكه فرمود: (لجعلناه رجلا) و نفرمود: (لجعلناه بشرا) براى اين بودكه بشر شامل مرد و زن هر دو مى شود. (رجل ) گفت تا - به طورى كه بعضى هاگفته اند - اشاره كند