زنط

لغت نامه دهخدا

زنط. [ ] ( ع اِ ) در مصر شب کلاه کشیشان. ج، زُنوط. ( از دزی ج 1 ص 607 ).

جمله سازی با زنط

نشريه اردنى (شيحان ) در تاريخ ششم دسامبر 1999 ميلادى برابر با 16 آذر، دربخش خبرى خود اقدام به درج بخش هايى از سخنان عبدالمنعم از زنط، از نمايندگاناسلامگراى اردن نمود كه در مسجد مصعب بن عمير در استان (مادبا) در رابطه با علتوقوع زلزله اخير (زلزله اول ) در تركيه ايراد كرده بود.
به دنبال درج اين خبر، مردم اردن در تماس با مسوولان نشريه (شيحان ) خواستارانجام گفت و گوى نشريه با ابو زنط شدند تا اين رخداد به صورت مشروح ترىبازگو شود.