رعوب

لغت نامه دهخدا

رعوب. [ رَ ] ( ع ص ) بددل. سست. ( یادداشت مؤلف ).

جمله سازی با رعوب

💡 رعوب كرده است، در درجه اول وحدت كلمه بود. وقتى در ميان ملتى وحدت كلمه باشد،قدرت آنها چند برابر مى شود. اگر دشمن درمقابل خود ملت مقتدرى را مشاهده كرد، مجبور به عقب نشينى خواهد شد. علت عقب نشينيهاىمكرر دشمن در طول مبارزه و بعد از پيروزى انقلاب هم همين بود.

مرضیه یعنی چه؟
مرضیه یعنی چه؟
مسافر یعنی چه؟
مسافر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز