لغت نامه دهخدا
دیرهضم. [ هََ ] ( ص مرکب ) دیرگذار. دیرگذر. دیرگوار. ثقیل. بطی ءالهضم. دشگوار. سنگین.
دیرهضم. [ هََ ] ( ص مرکب ) دیرگذار. دیرگذر. دیرگوار. ثقیل. بطی ءالهضم. دشگوار. سنگین.
دیر گذار. دیر گذر.
💡 این روغن در مقایسه با کرههای صنعتی که ۸۰ تا ۸۵ درصد چربی دارد، پرچربتر بوده و خواص تغذیهای بیشتری دارد. نوع گوسفندی روغن حیوانی کمی دیرهضم و در مقایسه با روغن گاوی کلسترول بالاتری دارد اما طعم و عطر بهتری دارد و گرانتر است. این روغن بهطور طبیعی از چربی شیر تهیه میشود و برخلاف روغنهای نباتی و صنعتی اسیدهای چرب ترانس ندارد. در طب سنتی و کهن ایرانی این روغن را از دیگر روغنهای خوراکی مانند روغن نباتی، پیه و روغن دنبه مفیدتر دانستهاند.