دهید

دهید از نظر دستوری و نگارشی در زبان فارسی به معنای به کسی چیزی بدهید یا عطا کنید است. این واژه به عنوان یک فعل دستوری، نشان‌دهنده درخواست عمل انتقال و بخشش چیزی از شخصی به شخص دیگر است. در زبان فارسی، این نوع افعال به طور گسترده‌ای در مکالمات روزمره و رسمی مورد استفاده قرار می‌گیرند و نقش مهمی در ارتباطات اجتماعی ایفا می‌کنند. به عنوان مثال، زمانی که ما از کسی تقاضا می‌کنیم که چیزی را به ما بدهد یا درخواستی برای اعطای چیزی داریم، از چنین عباراتی استفاده می‌کنیم. این واژه نه تنها یک دستور ساده است، بلکه می‌تواند در بافت‌های مختلف، معانی عمیق‌تری را نیز به خود بگیرد. به عنوان نمونه، در موقعیت‌های رسمی و اداری، این درخواست می‌تواند به شکل‌های مختلفی ابراز شود و نشان‌دهنده احترام به طرف مقابل باشد. از این رو، درک درست و صحیح این واژه و کاربرد آن در جملات مختلف، می‌تواند به بهبود مهارت‌های ارتباطی ما کمک کند و به ما این امکان را می‌دهد که به شیوه‌ای مؤثرتر و مؤدبانه‌تر با دیگران ارتباط برقرار کنیم. این نکته حائز اهمیت است که با استفاده صحیح از واژه‌ها و عبارات، می‌توانیم در برقراری یک ارتباط مثبت و سازنده نقش موثری ایفا کنیم.

لغت نامه دهخدا

دهید. [ دِ ] ( فعل امر ) به معنی بزنید و حمله کنید. فرمانی بوده است حمله کردن و زدن و کشتن را. ( یادداشت مؤلف ). امر به زدن یعنی بزنید. ( از برهان ).صاحب شرفنامه می گوید یعنی بزنید و فقط در همین صیغه امر بدین معنی استعمال می شود لاغیر. اما گفته او بر اساسی نیست و «ده » صیغه دیگر آن است:
شما روی یکسر سوی من نهید
چو من بر خروشم دمید و دهید.فردوسی.پس از خشم فرمود کین را دهید
همه دستها را به خون درنهید.اسدی.و بویهی اسب تازی داشت خیاره با چندتن که نیک اسبه بودند بجستند و اوباش پیاده درماندند میان جویها و میان دره ها و حسن گفت دهید و حشمتی بزرگ افکنید به کشتن بسیار که کنید. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 43 ). ثم قال [ المنصور ] لاهل خراسان «دهید» فشدخوا بالعمد حتی سالت ادمغتهم... ثم قال «دهید» فشدخ الکلبی معهم. ( عیون الاخبار ج 2 ص 208 ).

فرهنگ فارسی

( فعل ) ( صفت ) امر از دادن. ۱ - بدهید. ۲ - بزنید و بکشید ( فرمانی که در جنگهای قدیم داده میشد ).

جملاتی از کلمه دهید

صحبت صافدلان برق صفت در گذرست هر چه دارید به می در شب مهتاب دهید
که هرکس که دارد خورید و دهید سپاسی ز خوردن به خود برنهید
پس اویس گفت مرقّع پیغمبر به من دهید تا دعا کنم.