لغت نامه دهخدا
ده زمان. [ دِه ْ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سربند پایین بخش سربند شهرستان اراک در 32هزارگزی جنوب باختری آستانه. دارای 135 تن سکنه است. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
ده زمان. [ دِه ْ زَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سربند پایین بخش سربند شهرستان اراک در 32هزارگزی جنوب باختری آستانه. دارای 135 تن سکنه است. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
💡 ساقیا می ده زمانی تا کشم لحن نشاط تا بکی از محنت اهل زمان شیون کنم
💡 چند ازین شوخی قرارم ده زمانی بر زمین نه همین آب و زمین بخشید باید با منت
💡 به من ده زمانی فراغت کنم درین دشت پرفتنه راحت کنم
💡 بکن لطفی و از لب کام من ده زمانی رام شو آرام من ده
💡 دل خواستی تو از من، تشریف ده زمانی گر جان دریغ بینی، از عاشقان دونم