دنیویه

لغت نامه دهخدا

( دنیویة ) دنیویة. [ دُن ْ ی َ وی ی َ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به دنیا. تأنیث دنیوی. دنیایی: امور دنیویه. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دنیوی و دنیاوی شود.

جمله سازی با دنیویه

پس اهل سعادت چرا باید به کمال خود خرسند و خرم نباشند و بر فوت امور دنیویه حسرت و تأسف خورند؟ و حال اینکه آنچه فی الحقیقه باعث فرح و سرور می شود، نیست مگر آنچه را که اهل سعادت و کمال دارند و آنچه دیگران از آن لذت می یابند محض توهم، و مجرد خیال است.
طایفه دوم: فرورفتگان به شهوات دنیویه، و غریقان لذات نفسانیه، و اهل فسق و معاصی اند و مغرورین از این طایفه بر چند نوعند:
اگر منع کند محبت خود را از نعمتهای دنیویه، آن را عطا و بخشش داند و اگر او را به فقر مبتلا سازد آن را مکرمتی شمارد.
طریقه معالجه مرض حرص، تحصیل قناعت و ازاله مرض حرص است و تحصیل صفت قناعت، آن است که ابتدا تأمل کند در زحمت جمع مال، و تصدیع آن، و آفات دنیویه ای که از برای مال است، و حوادثی که در پی دارد.
پس کسی که دنیا را ترک کند به جهت اینکه دستش به آن نرسد، به جهت غرضی دیگر از اغراض دنیویه، مثل تحصیل نام نیک، یا به دست آوردن دلهای مردم، یا شهرت به جود و سخاوت و جوانمردی و کرامت، یا به جهت کم کردن تحمل بار زحمت، و امثال اینها، زاهد نیست، و اصلا مرتبه زاهد از برای او نیست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس ننه یعنی چه؟
کس ننه یعنی چه؟
یوخ یعنی چه؟
یوخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز