به رشته گوهر شهوار می توان سفتن به گریه در دل سخت تو راه نتوان کرد
عاجزم پیش دل سخت تو من کز آهی رخنه در خاره و سوراخ در آهن کردم
باور از بخت ندارم که به صلح از در من آن بت سنگ دل سخت کمان بازآمد
نکرد در دل سخت تو آه من اثری که می گداخت به یک شعله، سنگ خارا را
در دل سخت تو تأثیر ندارد، ور نه کوه را ناله من بادیهپیما میکرد