دل رفته

لغت نامه دهخدا

دل رفته. [ دِ رَ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) رفته دل. بی جان. بی دل. ضعیف القلب. ( ناظم الاطباء ). بیم زده: مُستلفَج؛ دل رفته از ترس. ( منتهی الارب ). || دل از دست داده. مفتون شده. عاشق و واله گشته.

فرهنگ فارسی

رفته دل. بی جان. بی دل.

جمله سازی با دل رفته

باش چندان که دل رفته به جا باز آید گر به دلجویی این بی سر و پا می آیی
خدا را یافتم بیعقل و بیخویش حجاب پردهٔ دل رفته از پیش
صبر اندک و عشق آمده دل رفته زدست خصم آگه و او سرکش و من سودائی
به یاد وصل تو تنها نه من ز خود رفتم خیال رفته و دل رفته و سعیدا نیز
ای ز دل رفته که دی سوختی از ناز مرا دارم اندیشه که عاشق نکنی باز مرا
دل گمگشته خود جستم و دربانش گفت که دل رفته درین کوی کرا باز آمد؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لوتی یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
اتی یعنی چه؟
اتی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز