ببین چه آفت جانی که هر که دید تو را نه از برای تو، از بهر خود دعا کرده است
دعای خسرو جز دیدن جمال تو نیست به پیش دیده خود هر کجا دعا کرده
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
به ابروان تو زاهد چو چشم وا کرده را به گوشه محراب ها دعا کرده
مادر دوران به ما شربت مهری نداد تا پدر از بهر ما خود چه دعا کرده بود؟
که دعا کرده به جان تو که از حسن قبول هر کجا نام تو آید به میان بر تو دعاست