لغت نامه دهخدا
دسیم. [ دَ ] ( ع ص، اِ ) مرد بسیارذکر و یا کم ذکر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
دسیم. [ دَ ] ( ع ص، اِ ) مرد بسیارذکر و یا کم ذکر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
مرد بسیار ذکر و یا کم ذکر
💡 در روز سرقت، هیل و تامی دسیمون با یک چمدان خالی به سمت ترمینال باری ایرفرانس در فرودگاه بینالمللی جان اف کندی رفتند، در ساعت ۱۱:۴۰ شب، آنها وارد ترمینال باربری ایرفرانس شدند. مک ماهون گفت که آنها باید فقط وارد ترمینال شوند، زیرا مردم اغلب برای تحویل چمدانهای گمشده به ترمینال میآمدند. دسیمون و هیل بدون هیچ چالشی وارد منطقه بدون نگهبان شدند. قفل در را با کلید کپی شده باز کردند. با استفاده از یک چراغ قوه کوچک هفت کیسه را پیدا کردند که داخل چمدان گذاشتند و رفتند. نه زنگ خطر به صدا درآمد، نه گلوله ای شلیک شد و نه کسی زخمی شد. این سرقت تا روز دوشنبه بعد از آن کشف نشد، زمانی که کامیون ولز فارگو برای تحویل گرفتن پول نقد به شرکت بانکداری فرانسوی آمریکایی رسید.