لغت نامه دهخدا
داسیه. [ ی ِ ] ( اِخ ) آندره. زبان شناس فرانسوی ( 1651-1722 م. ).
داسیه. [ ی ِ ] ( اِخ ) بن ژزف بارن. علامه نحریر و مترجم فرانسوی ( 1651-1720م. ).
داسیه. [ ی ِ ] ( اِخ ) آندره. زبان شناس فرانسوی ( 1651-1722 م. ).
داسیه. [ ی ِ ] ( اِخ ) بن ژزف بارن. علامه نحریر و مترجم فرانسوی ( 1651-1720م. ).
💡 در سال ۵۱۳ پ. م داریوش بزرگ طی لشکرکشیاش برضد سکاها، در جنوب رود دانوب، کنفدراسیون ایلی گوتها را شکست داد. (هرودوت فصل چهار ۹۳). بیش از پانصد سال بعد گوتها بهدست تراژان امپراتور روم شکست خوردند و هسته اصلی پادشاهی ایشان به عنوان استان رومی داسیه نامیده شد. [نیازمند منبع]