خیال پختن

لغت نامه دهخدا

خیال پختن. [ خ َ / خیا پ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) طمع و توقع داشتن.( ناظم الاطباء ). || اندیشه های بیجا و بی فایده در ذهن خطور دادن. خیالهای بیجا در ذهن آوردن.

فرهنگ فارسی

طمع و توقع داشتن یا خیالهای بیجا در ذهن آوردن.

جمله سازی با خیال پختن

همه شب چو شمع باشم به چنین خیال پختن که طفیل شمع پیشت بودم شبی گدازی