خوب لشکر

لغت نامه دهخدا

خوب لشکر. [ ل َ ک َ ] ( اِ مرکب ) لشکر مجهز. لشکر خوب. لشکر آزموده. لشکر کاربر. لشکر فتح کننده:
سپاه پراکنده بازآوریم
یکی خوب لشکر فرازآوریم.دقیقی.

جمله سازی با خوب لشکر

سپاه پراگنده باز آوریم یکی خوب لشکر فراز آوریم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال جذب فال جذب فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ