خواری نمودن

لغت نامه دهخدا

خواری نمودن. [ خوا / خا ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) تحقیر کردن. پست کردن. خفت دادن. ( یادداشت مؤلف ).
خواری نمودن. [ خوا / خا ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) خود را به پریشانحالی زدن. تظاهر به پریشانحالی کردن. ( یادداشت مؤلف ). ضراعت. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

تحقیر کردن پست کردن

جمله سازی با خواری نمودن

💡 نبایستی چنین بی رحم بودن به گفتار این همه خواری نمودن

💡 نکو نبود دل آزاری نمودن به معشوق این همه خواری نمودن